شعر و موسیقی

آشنایی با شعر و موسیقی فاخر ایران زمین

شعر و موسیقی

آشنایی با شعر و موسیقی فاخر ایران زمین

آهنگهای بسیار زیبا گلوریا روحانی

چند آهنگ بسیار زیبا از گلوریا روحانی برای شما تهیه کردم . واقعا زیباست وحجمش هم کم است حتما دانلود کنید و لذت ببرید


آهو بره


دونه انارم


واسونک


توی تو


شاه چراغ

تهیه کننده: وب سایت شعروموسیقی

شهزادۀ رویای من با صدای دلنشین یاسمین


نام ترانه مشهور "شهزادۀ رویای من" را حتما شنیده اید نسخۀ از این ترانه «چه رویایی» نام داشت. ابیات متین و شعر خوشایند آن از سروده‌های «بیژن ترقی» بود و موسیقی وزین و خوش‌آهنگ آن در بیات اصفهان از ساخته‌های «مهندس همایون خرم» که «یاسمین» خواننده‌ای مشهور در دوران خود در اجرایی دلنشین آن‌را خواند که از رادیو ایران پخش شد.هر چند که بعدها افرادی دیگر این ترانه را اجرا کردند که البته برگرفته از روی نمونه‌ای است که چهل و چند سال پیش در یکی از فیلم‌‌فارسی‌های سینمای ایران  توسط عهدیه خوانده شده است. در اینجا این ترانه را با صدای یاسمین قرار دادم که به نظرم زیباترین و ماندگار ترین اجرا را او داشته است



متن ترانه:


دیدم به خواب وقت سحر
شهزاده‌ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
می‌رود از کوه و کمر
می‌رفت و آتش به دلم می‌زد نگاهش
می‌رفت و دیدم که بود چشمم به راهش


ترسم دلم رسوا شود
دریا شود این دو چشم پر آبم
تا آن‌که در بیداری‌ام پیدا شود آن‌که آمد به خوابم


شهزادۀ رویای من شاید تویی
آن‌کس که روزی در برم آید تویی
از خواب نوشین ناگه پریدم


دردا که دیگر او را ندیدم به‌خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
بس آه سوزان از دل کشیدم به‌خدا


دریافت ترانه "چه رویایی"


گردآوری:تارنمای شعر و موسیقی


تصنیف زیبا "یاد کودکی " با صدای دلکش



          یادم آمد         شوق روزگار کودکی          مستی بهار کودکی
 

         یادم آمد     آن همه صفای دل که بود     خفته در کنار کودکی 

           رنگ گل جمال دیگر در چمن داشت

             آسمان جلال دیگر پیش من داشت

             شور و حال کودکی برنگردد دریغا  

            قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

            به چشم من همه رنگی فریبا بود

           دل دور از حسد من شکیبا بود

               نه مرا سوز سینه بود  

               نه دلم جای کینه بود

         شور و حال کودکی برنگردد دریغا

        قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

             روز و شب دعای من

           بوده با خدای من

          کز کَرَم کند حاجتم روا

           آنچه مانده از عمر من به جا

           گیرد و پس دهد به من دمی

         مستی کودکانه مرا

          شور و حال کودکی برنگردد دریغا

            قیل و قال کودکی برنگردد دریغا   

 
 
گردآورنده: تارنمای شعر و موسیقی

برنامه شماره 498 گلهای رنگارنگ با صدای افسانه ای بانو مرضیه


به مناسبت سالگرد درگذشت بانو دلها و گلها مرضیه عزیز خواننده افسانه ای و اسطوره ی موسیقی فاخر ایران اثر نابی دیگر به پیشگاه شما سروان و علاقه مندان به این هنرمند گرانقدر تقدیم می شود .


چه زیبا فرموده است شیخ عجل سعدی بزرگ 

نام نیکو گر بماند زآدمی   به کزو ماند سرای زرنگار

یاد و نامش همواره گرامی باد

برنامه شماره 498 گلهای رنگارنگ در دستگاه ماهور و با نوازندگی استاد عبادی تقدیم میگردد این برنامه هم چنین دارای اعلام برنامه می باشد

مطلع شعر آواز: بازکن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب

مطلع تصنیف - ضربی:چو گل می برد دل نواهای شاد

دریافت برنامه شماره 498 گلهای رنگارنگ با صدای بانو مرضیه

گردآوری:تارنمای شعر و موسیقی

"بلبلی که خاموش شد" با صدای جاودانه هایده


عزیزان بهتر از جان "آهنگ بلبلی که خاموش شد" با شعری تحسین برانگیز از بزرگ مرد شعر معاصر ایران استاد شهریار و با صدای ملکوتی بانو هایده تقدیم شما عزیران می گردد.با گوش دادن به این آهنگ باید خون گریه کرد که چرا چنین هنرمند برجسته ای را در غربت و دور از وطن از دست داده ایم. به واقع او صدای داشت که عظمت و زیبایی حضرت حق تعالی را به بهترین نحو بر همگان نمایان می کرد و روح آدمی را صیقل میداد. کلام ابتدایی مظلومیت این بانوی عاشق را به خوبی نشان می دهد



بلبلی که خاموش شد

و با رفتن او قلب دوست دارانش شکست
هنرمند شمعی بود جان فروز همه سود او از هنر رنج و سوز
نصیبش به جز رنج جانکاه نیست ز درد درونش کس آگاه نیست
نصیب هنرمندِ حسرت پرست همین نام نیک است از هرچه هست


روحش شاد و یادش گرامی باد


متن کامل :

بلبلی که خاموش شد

و با رفتن او قلب دوست دارانش شکست
هنرمند شمعی بود جان فروز همه سود او از هنر رنج و سوز
نصیبش به جز رنج جانکاه نیست ز درد درونش کس آگاه نیست
نصیب هنرمندِ حسرت پرست همین نام نیک است از هرچه هست

آنکه محمل از بر عشاق بیدل بست و رفت
آنکه محمل از بر عشاق بیدل بست و رفت وه که بر جای جرس دلها به محمل بست و رفت

رفتی و همچنان به خیال من اندری
رفتی و همچنان به خیال من اندری گویی که در برابر چشمم مصوری
گویی که در برابر چشمم مصوری

رفتی و رفت جان و دلم در غفای تو
رفتی و رفت جان و دلم در غفای تو
خالیست بر دو دیده ام ای دوست خالیست بر دو دیده ام ای دوست جای تو

شب ماه من نشست به محمل گذشت و رفت عمر عزیز بود که غافل گذشت و رفت
نشناختیم قیمت روز وصال را
نشناختیم قیمت روز وصال را این چند روز عمر به باطل گذشت و رفت
این چند روز عمر به باطل گذشت و رفت

دیدم آن چشمۀ هستی
دیدم آن چشمۀ هستی که جهانش خوانند آنقدر آب کزان دست توان شست نداشت

جای گریه است
جای گریه است بر این عمر که چون غنچۀ گل پنج روزیست بهای دهن خندانش

پنج روزیست بهای دهن خندانش

از زندگانیم گله دارد جوانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمندۀ جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمندۀ جوانی از این زندگانیم خدا

دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم دوست

گوش زمین به نالۀ من نیست آشنا
من طایر شکسته پر من طایر شکسته پر آسمانیم

گوش زمین به نالۀ من نیست آشنا من طایر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم چون میکنند با غم بی همزبانیم

گفتی که آتشم بنشانی
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود برخاستی که بر سر آب و آتش نشانیم
شمعم گریست زار ببالین که شهریار
من نیز چون تو من نیز چون تو همدم سوز نهانیم

شمعم گریست زار به بالین که شهریار من نیز چون تو همدم سوز نهانیم


گردآوری:تارنمای شعر و موسیقی